آنچه سعادت انسان را تأمین و حیات انسانی - الهی او را تضمین می کند و مرگ جاهلانه و کافرانه را از او دور میدارد گذر از دو قوس ( کمان ) معرفت و اطاعت است. بر اساس آیات الهی و روایات اسلامی جریان اطاعت، حرکتی صعودی دارد به این معنی که از امام معصوم آغاز میشود و به پیامبر گرامی او رسیده و به خدای سبحان ختم میشود . جهت حرکت در این کمان طولی است به این معنی که اطاعت از امام معصوم (ع) بر اساس اطاعت از دستور پیامبر خداست و اطاعت از پیامبر نیز به دلیل دستور خداوند سبحان است .
« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ »1
بر این اساس اطاعت از امام یا پیامبر هرگز مستقل از توحید در اطاعت و ربوبیت نیست بلکه در طول توحید قرار دارد به صورتی که اگر دستور خداوند نبود دلیلی برای اطاعت از پیامبر یا امام وجود نداشت .
اما جریان معرفت سیری نزولی دارد . حقیقت آن است که تا مسئله شناخت خداوند و باور به توحید حل نشود ، نه نبوت در جایگاه خود شناخته می شود و نه امامت . معرفت و شناخت این اصول مسلّم گر چه در مقام اثبات می تواند بعد از اطاعت عمق بپذیرد اما در مقام ثبوت لزوما قبل از اطاعت قرار خواهد داشت .
جریان مهدویت نیز از این قانون کلی مستثنی نیست . دعایی که امام صادق (ع) به زراره (ره) آموخت تکلیف امام شناسی را به وضوح روشن می سازد:
قال ابو عبد الله (ع) : ... قَالَ یَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی.2
ای زراره چون دوران غیبت را درک کردی اینچنین خدای را بخوان : ای خدای من خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت ؛ خدای من پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را به من نشناسانی حجّت تو را نخواهم شناخت ؛ خدایا حجّتت را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی از دین خویش گمراه خواهم شد .
بنا بر این بزرگترین وظیفه یک مسلمان منتظر اطاعت عملی و معرفت صحیح نظری است که البته معرفت صحیح و برهانی به لحاظ رتبه از اطاعت عملی تنها برتر است چرا که ممکن است کسی از نظر عملی اطاعت بکند اما از درون و اعتقاد کوهی از شک و شبهه را به دوش داشته باشد.
دعای بالا با سایر ادعیه ای که در خصوص حضرت صاحب الامر (ع) نقل گردیده تفاوت جدی دارد و آن اینکه تنها مسیر صحیح شناخت امام (ع) را تبیین نموده است . ما مسلمانان شک نداریم که بالاترین مصادیق انسان کامل و خلفاء الهی بر روی زمین پیامبران اند « إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة » 3 .
آن که مستخلف عنه ( آن که خلیفه از ناحیه او منصوب شده و نماینده اوست ) را نشناسد چگونه می تواند خلیفه او را بشناسد و کسی که معنی خلافت اللّهی را نشناسد نبوت را نخواهد شناخت و چون نبوت شناخته نشد امامت که جانشینی و نمایندگی نبوت است شناخته نمی شود و نشناختن امامت با گمراهی برابر خواهد بود .
در نتیجه شناخت خداوند سبحان و باور به توحید اصلی ترین وظیفه مسلمین در عصر غیبت خواهد بود و چون این شناخت حاصل شد قهراً نبوت و امامت شناخته می گردد. آنگاه باور به خصالی که در زیارت جامعه کبیره برای اهل بیت (ع) و از جمله آنان امام عصر ما (عج) نقل گردیده از شکل یک اعتقاد سنتّی مبتنی بر تعصب یا آموزه های اجتماعی و خانواده گی خارج گردیده و به اعتقادی برهانی و متعهدانه بدل می گردد که جان منتظر را سیراب ساخته و راه انتظار و اطاعت از دولت حق را در مسیر صعود بر او هموار می سازد .
چنین مسلمان امام شناسی دیگر امام را برای اقامه حکومت عدل ، سرو سامان دادن کار دنیا ، برای برآورده شدن حوائج ، شفای مریض ها ، ادای دیون و بدهکاری ها و امثال آن نمی خواهد . گر چه همه این امور به اذن الهی از امام بر می آید اما او امام (ع) را به عنوان واسطه فیض خدا به آفریدگان از فرشته تا انسان و نبات و جماد ، پرچم راهنمای توحید و وصول به مقام عبودیت و معلم بندگی حق (سبحانه) میشناسد که تمام عالمیان به او نیازمندند و برای وصول به همین منظور خویش را با آموزه های توحیدی او هماهنگ می کند .چنین کسی که بعد از پیامبر ، امام را مظهر تمام نمای صفات الهی می داند هرگز به چشم استقلال به امام نگاه نمی کند و جلوه توحید را در اعتقاد و وصول به آن را در اطاعت او می جوید .
چنین شناختی همانند قلعه ای نفوذ ناپذیر صاحبش را در برابر گردبادهای تندی که هر از گاه می وزد و خانه اعتقاد دیگران را در هم می پیچد و یا اندیشه های راهزنی که خود را در لفافه ای از تقدس می پیچند و ذهن بسیاری از بندگان خدا را به خویش مشغول داشته و از پرداختن به نکات اساسی باز می دارند مصون نگه می دارد.
در ابعاد عملی انتظار، سخن گفتن از لزوم پاکسازی جان و اندیشه و عمل از اعتقادات فاسد و رذایل اخلاق و اعمال قبیح ، توضیح واضحات است . آنچه باید در عرض این امور از بزرگترین دغدغه منتظرین آن حضرت باشد آن است که خویش و جامعه خویش را از تمام جهات آماده ظهور امام (ع) کنند. این وظیفه را امام صادق (ع) به این صورت تبیین فرموده اند : ( لیعدن أحدکم لخروج القائم و لو سهما )4 می باید هر یک از شما خود را برای قیام قائم آماده کند حتی به مقدار آماده کردن یک تیر .
از این کلام نورانی امام صادق (ع) چند چیز فهم می شود :
1- از آنجا که هر آن ممکن است لحظه موفور السرور ظهور فرا رسد، زندگی انسان منتظر باید با هدف گذاری کلان به سوی ظهور آن حضرت برنامه ریزی شود.
2- تمام فعالیتهای او باید در جهت آمادگی همه جانبه برای حضور در صف مجاهدان راه خدا و سربازان آن حضرت باشد .
3- مسلمانان منتظر هر یک به قدر مقدور خود می باید در تمام آن چه جوامع انسانی در شئون مختلف خود به آن نیازمندند مانند رشته های مختلف علوم تجربی یا انسانی ، شعب گوناگون صنعت و تکنولوژی ، امور هنری ، توان نظامی و انتظامی و مانند آن، خویش را در نهایت تجهیز و بهره مندی قرار دهند تا در وقت ظهور آن حضرت دستاورد تلاششان را در اختیار اهداف الهی و توحیدی امام عصر (ع) قرار دهند.
چنین فهمی از انتظار نه تنها جامعه ای خمود و انتظاری منجمد کننده و تخدیر کننده نمی سازد بلکه حرکتی همه جانبه و رو به رشد را برای جامعه اسلامی به ارمغان می آورد که به جای بها دادن یا دامن زدن به خرافات بی اساس ( هر چند رنگ دین گرفته باشند ) می کوشد تا اجتماعی عاقل، عالم و پیشرفته بسازد .
شاید در پست آینده و در مدتی نه چندان دور به اندکی از اندیشه های رهزن در مسیر مهدویت اشاره کردم ؛کسی چه می داند ؟!
---------------------------------------------------
1- سوره محمد آیه 33
2- کافی، ج 1 ، ص337
3- سوره بقره آیه 30
4- الغیبةللنعمانی،ص 320